۱ بهمن ۱۳۸۵

کابوس جنگ


به نام پدر

شب ها نمی تونم خوب بخوابم. دایم کابوس می بینم، کابوس جنگ. هنوز جنگ هشت ساله و مشکلاتش جلو چشمامه
نمی دونم چی بگم از کجا بگم ؟! از جنگ بگم و مضراتش ؟ اما کو گوش شنوا ؟ کو کسی که به این حرفها توجه کنه، بعضی ها که علنا و بدون پرده از جنگ حمایت می کنند . می گویند بذار آمریکا بیاد و ایران رو آزاد کنه! اما چه آزادی به چه قیمت ؟ با چه هزینه ای ؟ توسط کی اگه این آزادی رو نخوام کی رو باید ببینم ؟ یکی به من جواب بده
به عواید جنگ فکر کردید یا نه؟ یا اصلا می خوایید فکر کنید یا نه ؟ بترسید از روزیکه نیروهای اشغالگر وارد ایران بشند .از خون و خونریزی ها از بمباران ها از حملات تلافی جویانه دیوانگان جمهوری اسلامی ، از خشم مردم بی دفاع و مستاصل ، از آوار از بدبختی ها از فحشا از همه پس درآمدهای جنگ ! من که می ترسم
جنگی طولانی و فراگیر در ایران و منطقه
آمریکا هم ناخواسته پا در ویتنام دوم خواهد گذاشت
اگه جورج بوش پسر ویتنام رو به عنوان سرباز ندید، اما گویا از تجربه کردنش به عنوان رییس جمهور عبایی ندارد
هر چند که بوش نمی داند چه در انتظارش هست


یه شورشی

در آرزوی آرامش