۲۱ مهر ۱۳۸۹

ما بریده ها


سالها پیش اندیشه هایی انقلابی که به یکی تعلق خاطرداشتی و در مکتبش درس خوانده بودی و دیگری که با گوشت و پوستت درهم آمیخته بود روبروی هم قرار گرفتند کشتند و کشته شدند. این داستان سالها ادامه پیدا کرد. حالا با گذشت سالها انتقاد داری نه از یکی بلکه از هر دوشون. قبولشون نداری. اشتباه داشتند. سراسر اشتباه بودند.

جالب یا غم انگیز اینجاست که این دو هم چنان نخواهند پذیرفت. چه باید کرد؟ یکی با تحریف انقلاب و مصادره آن بر مردم می تازد. دیگران با غباری از خاطرات سالهای دور و با امید به آینده ای که با شعارهای موجودشون آنچنان همخوانی ندارد همچنان بدنبال محکوم کردن حاکمیت و کسانیست که دیگر همکاری باهاشون ندارند.

کسانی که همکاری ندارند را بریده می خوانندشان. کم آورده خطابشان می کنند در حالیکه فقط با این اشارت ها سعی در پاک کردن صورت مساله دارند. آنان که شما بریده خطابشان می کنید بزرگترین سرمایه انقلاب و اسطوره های انقلابی گری بودند. چرا به اشتباهات گذشته اعتراف نمی کنید. مگر نه اینکه گذشته چراغ راه آینده ست. تا به کی با شعار آیندگان قضاوت خواهند کرد به آینده ای که دهه ها ازش گذشته و هرگز نرسیده حواله می کنید.

  باشد که آینده از آن ما



۹ مهر ۱۳۸۹

و " تو "


ای آزادی
  ای جوان گریزپا

 عمریست
  همه از پی ات
 ....


کتابم رو جا می گذارم



پس هستم